پدیده آلن ایر
امین بزرگیان
آلن ایر، اولین سخنگوى فارسىزبان وزارت خارجهی آمریکاست. ایر به زبان فارسى سرخوشانهیى با استفاده از عباراتیى که در دیپلماسى رسمى رایج نیست، سخن مىگوید. گفتار او پر است از ضربالمثلها و اشعار فارسى که قند را در دل ایرانىهاى بسیاریى آب مىکند. طبیعتاً هر ایرانىیى با دیدن یک آمریکایى که به زبان فارسى صحبت مىکند، آنهم چنین شیرین و خودمانى، احساس خوبیى پیدا مى کند.
بىشک این "آب شدن قند" پروژهیى سیاسى و دلیل اصلى صعود چشمگیر او در مدارج ادارى در سالهاى اخیر بوده است ... ایر مثال خوبیى براى نشان دادن استعمار جدید است. او نیز در پس زبان فارسى شیرینش یک پروژهی سیاسى استعمارى را حمل مىکند. توجه به سیاسى بودنِ پدیدهیى که مایل است خود را خنثى، شیک و غیرسیاسى نشان دهد، توجه به بخشیى از ساختار جدید سیاست معاصر است.
در جریان استعمار، اروپائیان درکنار تسخیر زمین و فرهنگ و زبان کشورهاى هدف، پس از چندیى پروژهیى را هوشمندانه طراحى کردند. برخى از آنها براى عادىسازى استعمار، به درون زبان و فرهنگ کشورهاى هدف رفتند. عکسها و روایات زیادیى از انگلیسىهاى ساکن در شبه قاره هند وجود دارد با لباس سنتى هندى. تعداد زیادیى از سربازها و شهروندان انگلیسى زبان محلى هندیان را فرا گرفتند و سعى کردند با مردم نواحى استعمارى دربیامیزند. این درآمیختن بخشیى از پروژهی استعمارى آنها و به تعبیریى جزء اولین پروژههاى هژمونیک غربیان بود. احتمالاً قند در دل هندىها آب مىشد.
این منطق، امروزه در نظام اقتصادى دنیاى جدید چیزیى به غایت عادى و رایج است. امروزه آگهىهاى کالاها و بانکها و شرکتها و کمپانىهاى غربى به زبان محلى در همهجا پخش مىشوند. مثلا آدیداس، به سبب کارگر تقریباً مجانى، محصولاتش را در هواى شرجى جنوب شرقى آسیا تولید مىکند، به غرب برمىگرداند و حال با لیبلش که به آن هویت غربى و پیشرفته داده است آن را تبدیل به سرمایهی مادى مى کند و این ارزش افزوده را حتى به خود همان اهالى جنوب شرقى آسیا در میانهی بازى رنگها و خندههاى تبلیغاتش مىفروشد. و نکته اصلى اینجاست که این "فروختن" را در پیوند با کشور هدف انجام مىدهد. بهوسیلهی آگهىهاى فزایندهیى به زبان مناطق محلى و در پیوند با حواس مردم آنجا. تبلیغ مایع ظرفشویى پریل را با آن خانم روسرى آبى در میانهی دو نیمهی فوتبال در بازىهاى جام جهانى حتما به یاد دارید. چند روز پیش، در ته کفشهاى آدیداس "سعد" رفیق عربستانىم دیدم که به زبان عربى نوشته شده که "خوش باشى". و چه عبارت دقیق اما کوتاهشدهیى براى شرح تمام این موقعیت: خوش باشى. خوش بودن با خرید، همان ایدهی قرن نوزدهمىی خوشحال کردن شرقیان با انتقال تمدن به آنجا است.
آلن ایر با پریدن به درون ضربالمثلها و اشعار فارسى و استفادهی دستودلبازانه و اسرافکارانه از آنها در واقع در حال پیش بردن یک پروژهی سیاسى همآهنگ با بقیهی پروژههاى دولت متبوعش است. او آنگونه که مصر است خود را نشان دهد و ما حتا بیشتر از آن مشتاق ایم که بگوییم، عاشق ما نیست. حداقل مىتوان گفت او به سبب علاقهش به ایران و زبان فارسى این پست را اشغال نکرده، بلکه این پست و جایگاه در دولت است که توانایىش در گویش به زبان فارسى را اشغال کرده است. در حقیقت بهرهگیرى از "آب شدن قند در دل" به سبب موقعیت فرودستى، همواره یکى از رایجترین سازوکارهاى اعمال سلطه بوده است.
در کلاس زبان آموزش فارسى به آمریکایىها در ایالت مریلند، وقتى اندرو خود را به همکلاسىهایش معرفى کرد و شغلش را گفت، همه و حتى معلم فارسىزبانش تعجب کردند، زیرا او تنها کسیى در کلاس بود که عضو ارتش نبود. آنها دقیقاً نمىتوانستند متوجه شوند که چرا یک غیرارتشى مىخواهد فارسى یاد بگیرد. مطمئناً باعث تعجب نیز خواهد بود که یک غیر تاجر یا نمایندهی فروش و خرید یک شرکت آمریکایى در کلاسهاى متعدد آموزش زبان چینى در ایالات متحده شرکت کند. بیراه نیست که به گفتهی اسناد ویکى لیکس، آلن ایر، پیشترها تنظیمکنندهی اسناد طبقهبندىشده در اداره امنیت بوده و احتمالاً پیشنهادهاى شغلى او را ناگهان عاشق ایران و زبان فارسى کرده است!
رابطهی «زبان» و «سلطه»، رابطهیى درهمپیچیده و حیاتى است. پدیدهی آلن ایر را باید در درون منطق سیاست گنجاند و سعى کرد از استثنا شدنش جلوگیرى نمود. نکته اینجاست که تنظیم امور، هر وسیلهیى را مىتواند به خدمت بگیرد. دربار شاهان ما در طول تاریخ پر از ادبیات، شعر و شاعران بوده، زیرا آنها را نیز مىتوان به وسایلیى براى کنترل و سیاست سلطه تبدیل کرد، بله، چیزهایى را که تا این حد لطیف هستند.
همین سیاست است که صدای آمریکا در جریان قتل ندا آقا سلطان براى ساختن فیلم مستندیى از مرگ او براى تلویزیون رسمى، زبان انگلیسى را انتخاب مىکند و گزارشش از این قتل را با زیرنویس فارسى به بینندگان فارسىزبانش ارائه مى دهد تا خود را مستقل، غیررسمى و بىطرف جا بزند. او مىداند که زبان انگلیسى مىتواند به کمک پروپاگانداى نخنماشدهش بیاید. تبدیل زبان به "کد" از نظام اقتصادى تا نظام سیاسى را تنها با رمزگشایى از این کدها مىتوان دوباره به زبان، به مثابه تولید بشرى براى حیات تبدیل کرد.